۱۴ مهر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۴ مهر ۱۴۰۴ - ۱۳:۴۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۰۰۷۲۴
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۱ - ۱۴-۰۷-۱۴۰۴
کد ۱۱۰۰۷۲۴
انتشار: ۰۹:۵۱ - ۱۴-۰۷-۱۴۰۴

روایتی از تاریخ | ترجمه اصلی منشور کوروش کبیر از دکتر شاهرخ رزمجو

روایتی از تاریخ | ترجمه اصلی منشور کوروش کبیر از دکتر شاهرخ رزمجو
استوانهٔ کوروش در ماه مارس ۱۸۷۹ (برابر با اسفند ۱۲۵۷ تا فروردین ۱۲۵۸) توسط هُرمُزد رَسام در جریان کاوش‌های او در بابِل، بر تپهٔ موسوم به عَمران یافت شد.

منشور کوروش بزرگ، که به عنوان استوانه کوروش نیز شناخته می‌شود، یکی از مهم‌ترین اسناد تاریخی جهان باستان است که در سال ۵۳۹ پیش از میلاد پس از فتح بابل توسط کوروش نگاشته شد.

به گزارش تیرداد نامه، این منشور که اغلب به عنوان نخستین اعلامیه حقوق بشر تلقی می‌شود، سیاست‌های کوروش در زمینه آزادی مذهبی، بازگرداندن مردم تبعیدشده به سرزمین‌هایشان و بازسازی معابد را توصیف می‌کند. استوانهٔ کوروش در ماه مارس ۱۸۷۹ (برابر با اسفند ۱۲۵۷ تا فروردین ۱۲۵۸) توسط هُرمُزد رَسام در جریان کاوش‌های او در بابِل، بر تپهٔ موسوم به عَمران یافت شد.

اگرچه برخی کارشناسان معتقدند این سند بیشتر یک اعلامیه تبلیغاتی بابلی است تا یک منشور حقوق بشر مدرن، اما محتوای آن نشان‌دهنده رویکردی انسانی و مداراگرایانه در حکومتداری است که تأثیرات عمیقی بر تاریخ جهان گذاشته است. این استوانه گلی اکنون در موزه بریتانیا نگهداری می‌شود و نمادی از میراث امپراتوری هخامنشی به شمار می‌رود.

متونی که در وبسایت‌ها و فضای مجازی به منشور کوروش کبیر نسبت داده می‌شوند زاده تخیل نویسندگانی که ما هم دقیقا نمی‌دانیم هدف آن‌ها از ترویج اینچنین ترجمه‌هایی چیست. بنابراین باید با دقت تمام به معتبرترین ترجمه‌ها رجوع کرد.

این استوانه تا کنون توسط سه پژوهشگر ایرانی به صورت مستقیم از روی متن بابلی به زبان فارسی ترجمه شده است:

  • برای نخستین‌بار منشور کوروش توسط عبدالمجید ارفعی از اکدی به فارسی ترجمه شد.
  • پس از او نیز شاهرخ رزمجو ترجمهٔ نوینی از آن را براساس یافته‌های تازه منتشر کرده است.
  • حسین بادامچی نیز ترجمه‌ای از اصل اکدی به فارسی از این استوانه منتشر کرده است.

منشور کوروش کبیر

ترجمه اصلی متن منشور کوروش کبیر

متن زیر براساس ترجمهٔ شاهرخ رزمجو تنها فرزند ژاله علو بازیگر سینما و تلویزیون است:

(توضیح اینکه نقطه‌چین‌ها نشان‌دهنده شکستگی‌های استوانه است، واژگان داخل قلاب واژگانی هستند که در متن اصلی آسیب‌دیده‌اند و بازسازی شده‌اند، مطالب داخل پرانتز نیز توضیح برخی اصطلاحات داخل متن یا برابرهای آشنا به چشمان مخاطبین عمومی می‌باشند)

۱) [آن هنگام که……………….مردو]ک، پادشاه همۀ آسمان‌ها و زمین، کسی که……..،… که با ….یَش سرزمین‌های دشمنانش (؟) را لگدکوب می‌کند
۲) [………………………………………………..] با دانایی گسترده،…کسی که گوشه‌های جهان را زیر نظر دارد،
۳) [……………………………………………………………] ………. فرزند ارشد [او] (=بِلشَزَر)، فرومایه‌ای به سروری سرزمینش گمارده شد
۴)…[……………………………………………………………………….┐اما┌ او [فرمانروایی؟ سا]ختگی بر آنان قرارداد،
۵) نمونه‌ای ساختگی از اِسَگیل سا[خت و] …………………………………برای (شهر) اور و دیگر جایگاه‌های مقدس [فرستاد؟]
۶) آیین‌هایی که شایستۀ آنان (خدایان/پرستشگاه‌ها) نبود. پیشکشی[هایی ناپاک] ………………….گستاخانه [….] هر روز یاوه‌سرایی می‌کرد و [اها]نت آمیز
۷) (او) پیشکشی‌های روزانه را بازداشت. او در [آیین‌ها دست برد و ] ………….درون پرستشگاه‌ها برقرار [کرد]. در اندیشه‌اش به ترس از مردوک -شاه خدایان- پایان داد.
۸ ) هر روز به شهرش (=شهر مردوک) بدی روا می‌داشت. …………………………………………همۀ مردما [نش را ….] (=مردمان مردوک) را با یوغی رها نشدنی به نابودی کشاند.
۹) اِنلیلِ خدایان (=مردوک)، از شِکوِۀ ایشان بسیار خشمگین شد، و ……………………قلمرو آنان. خدایانی که درون آن‌ها می‌زیستند محراب‌هایشان را رها کردند،
۱۰) خشمگین از اینکه او (=نبونئید) (آنان را) (=خدایان غیر بابلی) به شواَنّهَ (=بابِل) وارد کرده بود. [دلِ] مردوکِ بلند [پایه، انلیلِ خدایان] به رحم آمد….(او) بر همۀ زیستگاه‌هایی که جایگاه‌های مقدسشان ویران گشته بود
۱۱) و مردم سرزمین سومر و اَکَد که همچون کالبد مردگان شده بودند، اندیشه کرد (و) بر آنان رحم آورد. او همۀ سرزمین‌ها را جست و بررسی کرد،
۱۲) شاهی دادگر را جستجو کرد که دلخواهش باشد. او کورش، شاه (شهر) اَنشان را به دستانش گرفت، و او را به نام خواند، (و) شهریاری او بر همگان را به آوای بلند اعلام کرد.
۱۳) او (=مردوک) سرزمین گوتی (و) همۀ سپاهیان مادی را در برابر پاهای او (=کورش) به کرنش درآورد و همۀ مردمان سر سیاه (=عامۀ مردم) را که (مردوک) به دستان او (=کورش) سپرده بود،
۱۴) به دادگری و راستی شبانی کرد. مردوک، سرور بزرگ، که پرورندۀ مردمانش است، به کارهای نیک او (=کورش) و دل راستینش به شادی نگریست
۱۵) (و) او را فرمان داد تا به سوی شهرش شهر مردوک)، بابل، برود. او را واداشت (تا) راه تین تیر (=بابل) را در پیش گیرد، و، همچون دوست و همراهی در کنارش گام برداشت.
۱۶) سپاهیان گسترده‌اش که شمارشان همچون آب یک رودخانه شمردنی نبود، پوشیده در جنگ‌افزارها در کنارش روان بودند.
۱۷) (مردوک) او را بدون جنگ و نبرد به درون شواَنّهَ (=بابل) وارد کرد. او شهرش، بابل را از سختی رهانید. او (=مردوک) نبونئید، شاهی را که از او نمی‌هراسید، در دستش (=دست کورش) نهاد.
۱۸ ) همۀ مردم تین تیر (=بابل)، تمامی سرزمین‌های سومر و اَکَد، بزرگان و فرمانداران در برابرش کرنش کردند (و) بر پاهایش بوسه زدند، از پادشاهی او شادمان گشتند (و) چهره‌هایشان درخشان شد.
۱۹) (مردوک) سروری که با یاری‌اش به مردگان زندگی‌بخشید (و) آن که همه را از سختی و دشواری رهانید، آنان او را به شادی ستایش کردند و نامش را ستودند.
۲۰) منم کوروش، شاه جهان، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه نیرومند، شاه بابل، شاه سومر و اَکَد، شاه چهار گوشۀ جهان.
۲۱) پسر کمبوجیه، شاه بزرگ، شاه شهر انشان، نوۀ کورش، شاه بزرگ، شا[ه شهر] انشان، از نسل چیش پیش، شاه بزرگ، شاه شهر انشان.۲۲) دودمان جاودانۀ پادشاهی که (خدایان) بِل و نَبو فرمانرواییش را دوست دارند (و) پادشاهی او را با دلی شاد یاد می‌کنند. آنگاه که با آشتی به در[ون] بابل آمدم،
۲۳) جایگاه سروری (خود) را با جشن و شادمانی در کاخ شاهی برپا کردم. مردوک، سرور بزرگ، قلب گشادۀ کسی که بابل را دوست دارد، [همچون سرنو]شتم به من [بخشید] (و) من هر روز ترسنده در پی نیایش او بودم.
۲۴) سپاهیان گسترده‌ام با آرامش درون بابل گام بر می‌داشتند. نگذاشتم کسی در همۀ [سومر و] اَکَد هراس آفرین باشد.
۲۵) در پیِ امنیتِ ┐شهرِ┌بابل و همۀ جایگاه‌های مقدسش بودم. برای مردم بابل …………………؛ که بر خلاف خوا[ست خدایان] یوغی بر آنان نهاده بود که شایسته‌شان نبود،
۲۶) خستگی‌هایشان را تسکین دادم (و) از بندها(؟) رهایشان کردم. مردوک، سرور بزرگ، از رفتار [نیک من] شادمان گشت (و)
۲۷)به من کورش، شاهی که از او می‌ترسد و کمبوجیه پسر تنی [ام و به] همۀ سپاهیانم،
۲۸ )برکتی نیکو ارزانی داشت. بگذار ما با شادی در برابرش باشیم، در آرامش. به [فرمان] والایش، همۀ شاهانی که بر تخت نشسته‌اند،
۲۹) از هر گوشۀ (جهان)، از دریای پایین، آنان که در سرزمین‌های دوردست می‌زیند، (و) همۀ شاهان سرزمین اَمورّو که در چادرها زندگی می‌کنند، همۀ آنان،
۳۰) باج سنگینشان را به شواَنّهَ (بابل) آوردند و بر پاهایم بوسه زدند. از [شواَنّهَ=بابل] تا شهر آشور و شوش،
۳۱)اَکَد، سرزمین اِشنونهَ، زَمبَن، شهر مِتورنو، دِر، تا مرز گوتی، جا[یگاه‌های مقدس آن سو]ی دجله که از دیرباز محراب‌هایشان ویران شده بود،
۳۲)خدایانی را که درون آن‌ها ساکن بودند، به جایگاه‌هایشان بازگرداندم و (آنان را) در جایگاه ابدی خودشان نهادم. همۀ مردمانِ آنان (=آن خدایان) را گرد آوردم و به سکونتگاه‌هایشان بازگرداندم و
۳۳) خدایانِ سرزمین سومر و اَکَد را که نبونَئید – در میان خشم سرور خدایان- به شواَنّهَ (=بابل) آورده بود، به فرمان مردوک، سرور بزرگ، به سلامت
۳۴)به جایگاهشان بازگرداندم، جایگاهی که دل‌شادشان می‌سازد. باشد تا خدایانی که به درون نیایشگاه‌هایشان بازگرداندم،
۳۵) هر روز در برابر بِل و نَبو، روزگاری دراز (=عمری طولانی) برایم خواستار شوند (و) کارهای نیکم را یادآور شوند و به مردوک، سرورم چنین بگویند که “کورش، شاهی که از تو می‌ترسد و کمبوجیه پسرش
۳۶)….. بگذار آنان سهمیه رسانِ نیایشگاه‌هایمان باشند، تا روزگاران دراز(؟)…؛ و باشد که مردمان بابل [شاهیِ] ┐او را┌بستایند.” من همۀ سرزمین‌ها را در صلح قراردادم.
۳۷) ………………..[غا]ز، دو مرغابی، ده کبوتر، بیشتر از [پیشکشی پیشینِ] غاز و مرغابی و کبوتری که…….
۳۸ )….[روزا]نه افزودم………………………………..در پی استوار کردن باروی دیوار ایمگور- اِنلیل، دیوار بزرگ بابل برآمدم
۳۹)…..دیواری از آجر پخته، بر کنارۀ خندقی که شاه پیشین ساخته بود، ولی ساختش را به پایان [نبرده بود] … کار آن را [من ….به پایان بردم.]
۴۰)…؛ که [شهر را از بیرون در بر نگرفته بود]، که هیچ شاهی پیش از من (با) کارگرانِ به بیگاری [گرفته‌شدۀ سرزمینش در] شواَنّهَ (=بابل) نساخته بود.
۴۱) …. (آن را) [با قیر] و آجر پخته از نو بر پا کردم و [ساختش را به پایان رساندم].
۴۲) …. [دروازه‌های بزرگ از چوب سدر] با روکش مفرغین. من همۀ آن درها را با آستانه[ها و قطعات مسی] کار گذاردم.
۴۳) …. [ … کتیبه‌ای از] آشوربانیپال، شاهی پیش از من، [(روی آن) نو]شته شده بود، [درون آن دید]م.
۴۴) […………..] او ….. مردوک، سرور بزرگ، آفرینندۀ (؟)[………………………………………………………..]
۴۵) [………………………………………….] … من ….. همچون هدیه‌ای [پیشکش کردم] ……….. ](برای) خشنودی‌ات تا به جا]ودان.

خلاصه متن منشور کوروش

متن حاوی روایتی از فتح بابل توسط کوروش در ۵۳۹ پیش از میلاد است و با گفتاری از مردوک ایزد بابلی در مورد جنایت‌های نبونایید، آخرین پادشاه کلدانی، آغاز می‌شود (سطرهای ۴–۸).

در ادامه روایتی از جستجوی مردوک برای یافتن پادشاه شایسته، انتساب کوروش به حکمرانی تمام جهان و عاملیت او در فتح بابل بدون جنگ آورده شده (سطرهای ۹–۱۹).

سپس کوروش با لحن اول شخص القاب و نسب خود را برمی‌شمرد (سطرهای ۲۰–۲۲) و اعلام می‌کند که صلح کشور را تضمین کرده (سطرهای ۲۲–۲۶) که به موجب آن او و پسرش کمبوجیه مشمول رحمت مردوک شده‌اند (سطرهای ۲۶–۳۰).

او بازسازی معبد، که در دوران زمامداری نبونایید به فراموشی سپرده شده بود و اجازه‌اش به تبعیدشدگان مبنی بر بازگشت به میهن‌شان را توصیف می‌کند (سطرهای ۳۰–۳۶).

در پایان، پادشاه بازسازی دفاع شهر بابل را توصیف کرده (سطرهای ۳۶–۴۳) و گزارش می‌کند که به هنگام بازسازی، کتیبه‌ای از آشوربانی‌پال را دید (سطرهای ۴۳–۴۵)

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان
دلیل صادر نشدن ویزای آمریکا برای جعفر پناهی چه بود؟ ناطق نوری: به خلخالی گفتم مشکلت این است که نه دین داری، نه شعور! درمان افسردگی با افزودن قند به مغز! ۱۰ علامت که نشان می‌دهند پایان عمر فرا رسیده است پایان انحصار چین در بازار خودروهای برقی ارزان وال استریت ژورنال: چین از طریق یک کانال مالی پنهان، پول نفت ایران را پرداخت می‌کند نیکی کریمی بازیگری در ایران را کنار گذاشت؟ فرمانده کل ارتش: باید از تجربیات جنگ ۱۲ روزه به اندازه ۱۲ سال استفاده کنیم ورود شیائومی به بازار خودرو های لوکس ؛ شیائومی رقیب پورشه می شود ؟ فروش ویژه و محدود BMW iX3 تمام‌برقی توسط گروه پرشیا خودرو طرح انقلابی گوگل ژاپن: کیبوردی که با آن شماره می‌گیرید! نوآوری زیر سایه محدودیت ها تقلید صدای رضا گلزار و حسن معجونی توسط نیما شعبان نژاد و متین ستوده (فیلم) امین حیایی: من نظافتچی صدا و سیما بودم/ یه روز داشتم توی صدا وسیما تِی می‌کشیدم که با کارن همایونفر آشنا شدم گوگوریو الان کدام کشور است؟ قلمرو باستانی گوگوریو دقیقا کجا بوده است؟